من اخیراً در صندوق بینالمللی پول در مورد سیاست صنعتی سخنرانی کردم؛ این جملهای است که احتمالاً حتی چند سال پیش نمیخواندید: از نظر تاریخی، صندوق بینالمللی پول منتقد تند سیاست صنعتی بوده است. اما از آنجایی که بسیاری از کشورهای مرتبط با آن این مفهوم را پذیرفتهاند، صندوق فهمیده که به شفافسازی نظر و بروزرسانی دستورالعملهای خود نیاز دارد.
صنعت خودروسازی به عنوان مهمترین و بزرگترین صنعت کارخانهای کشور در شرایط بحرانی قرار دارد. زیان انباشته دو خودروساز اصلی به بیش از 200 هزار میلیارد تومان رسیده و این بدهی هنگفت در کنار 180 همت بدهی بانکی، 50 همت بدهی به قطعهسازان و 20 همت خرید دین به قطعهسازان، شالوده این صنعت را در خطر فروپاشی قرار داده است.
در تازهترین مقاله حوزه سیاست صنعتی، محققان مجموعهداده رصدخانه سیاستهای جدید صنعتی (NIPO) را معرفی کردهاند که برای اولینبار سعی دارد اقدامات سیاست صنعتی کشورهای دنیا را در طول زمان جمعآوری کند. در اولین سال شروع به کار این رصدخانه بیش از ۲۵۰۰ اقدام مرتبط با سیاست صنعتی ثبت شد که از این تعداد ۷۱درصد نوعی اختلال تجاری بود.
سال پیش رو احتمالا آخرین فرصت برای رقابتی کردن صنعت لوازم خانگی داخلی است. به این معنی که در صورت عدم ایجاد یک الی دو برند ملی با حداقل مقیاس رقابتی و توانایی صادرات، حمایت مردم و مسئولین از این صنعت کاهش یافته و با باز شدن مرزها برای سومین بار صنعت لوازم خانگی ایران پیش از بالغ شدن به دوران نوزادی عقبگرد خواهد کرد.
«کلمبیا برای دهههای متوالی از داشتن یک سیاست صنعتی محروم بود و ما باید آن را بسازیم. چرا؟ زیرا صنعت منبع ثروت است». با این سخنان، گوستاوو پترو، رئیس جمهور جدید کلمبیا که در هفتم آگوست روی کار آمد، سخنان خود را در اجلاس سالانه انجمن ملی تجارت کلمبیا آغاز کرد. این نشست برای آینده اقتصاد کلمبیا بسیار مهم بود.
کشور برزیل به تازگی از بسته سیاست صنعتی جدید خود رونمایی کرد. به گفته مقامات این کشور، این بسته سیاستی بخشی از یک روند جهانی است. جزئیات این بسته 60 میلیارد دلاری، کمکهای مالی و وامهایی را که دولت قصد دارد تا پایان سال 2026 در فعالیتهایی مانند انرژی سبز، تولید دارو و افزایش بهرهوری کشاورزی به کار گیرد مشخص میکند.
برخلاف باور مرسوم، بسیاری از بنگاههای موفق در شرایط انحصاری و نیمهانحصاری توسعه پیدا کرده و توان رقابت در سطح بینالمللی را بدست آوردند. ایده اصلی این بود که از بازار داخلی برای ایجاد توانمندیهای مورد نیاز برای رقابت خارجی استفاده شود و بنگاهها چندان درگیر هزینههای رقابت در داخل نشوند. تجربه کره یک نمونه بارز از چنین رویکردی است.
هر اقتصاد موفقی با برندهای ملی و شرکتهای بزرگ خود شناخته میشود؛ اقتصاد آمریکا به فورد، تسلا، مایکروسافت و گوگل شناخته میشود، اقتصاد آلمان با بنز و بیام و و زیمنس و...، اقتصاد ژاپن با تویوتا و سونی و هیتاچی و... این شرکتهای بزرگ و برندهای شناختهشده هستند که دانش تولید و تجارت جهانی را کسب و به اقتصاد ملی تزریق میکنند.