ظهور شهر ونژو به عنوان پایتخت کفش دنیا نمایش دیگری از موفقیت همکاری بخش عمومی و خصوصی برای ایجاد یک صنعت رقابتپذیر در سطح جهانی است. خوشه صنعت کفش این شهر که در دهه هشتاد با بحران کیفیت و خطر فروپاشی مواجه بود، با تلاش بخش عمومی و خصوصی به یکی از موفقترین صنایع چین تبدیل شد. داستان این موفقیت را در ادامه میخوانید.
در تازهترین مقاله حوزه سیاست صنعتی، محققان مجموعهداده رصدخانه سیاستهای جدید صنعتی (NIPO) را معرفی کردهاند که برای اولینبار سعی دارد اقدامات سیاست صنعتی کشورهای دنیا را در طول زمان جمعآوری کند. در اولین سال شروع به کار این رصدخانه بیش از ۲۵۰۰ اقدام مرتبط با سیاست صنعتی ثبت شد که از این تعداد ۷۱درصد نوعی اختلال تجاری بود.
سال پیش رو احتمالا آخرین فرصت برای رقابتی کردن صنعت لوازم خانگی داخلی است. به این معنی که در صورت عدم ایجاد یک الی دو برند ملی با حداقل مقیاس رقابتی و توانایی صادرات، حمایت مردم و مسئولین از این صنعت کاهش یافته و با باز شدن مرزها برای سومین بار صنعت لوازم خانگی ایران پیش از بالغ شدن به دوران نوزادی عقبگرد خواهد کرد.
«کلمبیا برای دهههای متوالی از داشتن یک سیاست صنعتی محروم بود و ما باید آن را بسازیم. چرا؟ زیرا صنعت منبع ثروت است». با این سخنان، گوستاوو پترو، رئیس جمهور جدید کلمبیا که در هفتم آگوست روی کار آمد، سخنان خود را در اجلاس سالانه انجمن ملی تجارت کلمبیا آغاز کرد. این نشست برای آینده اقتصاد کلمبیا بسیار مهم بود.
دنیایاقتصاد - برزین جعفرتاش: بیش از یک دهه است که سیاست صنعتی به عرصه سیاستگذاری کشورها بازگشته؛ کشورهای در حال توسعه و حتی کشورهای توسعهیافته به طور فزایندهای و به دلایل مختلف، از جمله برای سرعت بخشیدن به صنعتی شدن، توسعه صنایع سبز، ایجاد مشاغل خوب، مسائل ژئوپلیتیک و زنجیره تامین از سیاست صنعتی استفاده میکنند.
یارانههای مالی برای توسعه صادرات که معمولا توسط آژانسهای اعتباری توسعه تجارت ارائه میشود، یکی از ابزارهای مهم سیاست صنعتی است. این گزارش تاثیر تعطیلی آژانس صادرات و واردات ایالات متحده (EXIM) از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹ را بر عملکرد فروش شرکتهای صادراتی مورد بررسی قرار میدهد.
خانواده ایروانی بنیانگذار کارخانههای کفش ملی سالانه ۲/ ۱میلیون کفش در جورجیای آمریکا تولید میکنند. میراث ایرانی، طراحی ژاپنی و تعهد به ساخت آمریکا باعث رشد سه دهه این کارخانه شده است. اکنون اوکاباشی پرچم سبز خود را به اهتزاز درمیآورد.
بر خلاف نهادگرایی جدید، در چارچوب استقرار سیاسی به منظور توضیح تفاوت در کیفیت اجرای نهادها و همچنین هزینه ایجاد نهادهای جدید به "سازمان قدرت" توجه میشود. این چارچوب با استفاده از شواهد تاریخی استدلال میکند که مهمترین عامل تعیینکننده جهت تغییرات نهادی و کارآمدی یک نهاد خاص، توزیع قدرت سازمانی در بین سازمانهای ذینع آن نهاد است (خان، 2010). این تحلیل با تحلیلهای مرسوم که عدم موفقیت یک سیاست یا نهاد را به توانمندی دولتها یا عوامل فرهنگی محدود میسازند (فوکویاما، 1995؛ نورث، 1990) متفاوت است.