سال پیش رو احتمالا آخرین فرصت برای رقابتی کردن صنعت لوازم خانگی داخلی است. به این معنی که در صورت عدم ایجاد یک الی دو برند ملی با حداقل مقیاس رقابتی و توانایی صادرات، حمایت مردم و مسئولین از این صنعت کاهش یافته و با باز شدن مرزها برای سومین بار صنعت لوازم خانگی ایران پیش از بالغ شدن به دوران نوزادی عقبگرد خواهد کرد.
اولین تلاشها برای شکلگیری کارخانه به صورت ماشینی در ایران به زمان امیرکبیر (قبل از سال 1230 خورشیدی) برمیگردد. امیرکبیر به منظور احیای ارتش دائمی و تامین نیازمندیهای آن کارخانههایی برای تولید چدن، سرب، مس، توپ جنگی، سلاحهای سبک، باروت، یونیفرمهای نظامی، پارچههای پشمی، چلوار و پارچههای دیگر، انواع نشانهای نظامی، قند، شکر و ... به ایران وارد کرد که بخش اعظمی از آنها به جهت حضور ولیعهد (ناصرالدین شاه) در تبریز و نزدیکی به مرزهای روسیه تزاری و عثمانی در آذربایجان استقرار پیدا کردند.
«کلمبیا برای دهههای متوالی از داشتن یک سیاست صنعتی محروم بود و ما باید آن را بسازیم. چرا؟ زیرا صنعت منبع ثروت است». با این سخنان، گوستاوو پترو، رئیس جمهور جدید کلمبیا که در هفتم آگوست روی کار آمد، سخنان خود را در اجلاس سالانه انجمن ملی تجارت کلمبیا آغاز کرد. این نشست برای آینده اقتصاد کلمبیا بسیار مهم بود.
کشور برزیل به تازگی از بسته سیاست صنعتی جدید خود رونمایی کرد. به گفته مقامات این کشور، این بسته سیاستی بخشی از یک روند جهانی است. جزئیات این بسته 60 میلیارد دلاری، کمکهای مالی و وامهایی را که دولت قصد دارد تا پایان سال 2026 در فعالیتهایی مانند انرژی سبز، تولید دارو و افزایش بهرهوری کشاورزی به کار گیرد مشخص میکند.
ازآنجاکه دستمزدهای پایین یک کشور فقیر ممکن است در برابر بهرهوری بالاتر یک کشور ثروتمند ناکافی باشد، مدل «مزیت نسبی» دیگر آنگونه که باید عمل نمیکند: کشورهای متاخر لزوما نمیتوانند صرفا با تخصص یافتن در یک صنعت با فناوری پایین صنعتی شوند. از اینرو تخصیص یارانه به یادگیری دانش تولیدی به منظور افزایش بهرهوری صنایع موضوعیت پیدا میکند تا شکاف بهرهوری بین صنایع کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعهیافته کاهش پیدا کند.
برخلاف باور مرسوم، بسیاری از بنگاههای موفق در شرایط انحصاری و نیمهانحصاری توسعه پیدا کرده و توان رقابت در سطح بینالمللی را بدست آوردند. ایده اصلی این بود که از بازار داخلی برای ایجاد توانمندیهای مورد نیاز برای رقابت خارجی استفاده شود و بنگاهها چندان درگیر هزینههای رقابت در داخل نشوند. تجربه کره یک نمونه بارز از چنین رویکردی است.
در سال۱۹۷۳ صنعت تخته سهلا در اندونزی، به عنوان یک بخش پیشران، تنها دو کارخانه فعال داشت؛ اما در کمتر از دو دهه اندونزی ۳/ ۴۳درصد از صادرات جهانی تخته سهلا را در اختیار گرفت و تخته سهلا حدود یک پنجم کل صادرات اندونزی را تشکیل میداد.
از منظر یک سیاستگذار صنعتی، کنترل قیمتها معمولا به صورت برونزا توسط یک سیاستگذار اقتصاد کلان که هدفش به جای صنعتیشدن، ثبات قیمتی و آرامش اجتماعی است تحمیل میشود. به طور تاریخی کنترل قیمتی هیچ منطق توسعهای بلندمدتی نداشت و لزوما ارتباط معناداری هم با سیاست صنعتی نداشت و عمدتا به صنعت کشور آسیب میزد.