تحریم روسیه علیرغم ایجاد اختلالات اولیه در اقتصاد روسیه به نظر میرسد که به نفع اقتصاد این کشور تمام شده است. تحریمها به مثابه دیوار تعرفهای به همراه یک سیاست صنعتی و کنترل جریان سرمایه عمل کردند و باعث جایگزینی کسب و کارهای روسی با شرکتهای خارجی در این کشور شدند. جیمز گالبریت استاد دانشگاه تگزاس چگونگی این فرآیند را توضیح میدهد.
حمایت از تولید در کشور ما در دو ابزار تعرفه و تخصیص وام خلاصه شده است. ولی بررسی تاریخچه صنعتی شدن کشورها نشان از وجود ساختارهایی میدهد که بسیار فراتر از تعرفه و تامین مالی نقش ایفا کردند. بهویژه در سطوح خرد و بخشی، نهادهای متولی توسعه رشته فعالیتهای منتخب بسیار اهمیت دارند.
در دهههای اخیر، صنعت موتورسیکلت هندوستان رشد بیسابقهای را تجربه کرده است؛ بهطوریکه در سال 2015 هندوستان دومین تولیدکننده بزرگ موتورسیکلت در جهان بوده است. در کنار کشورهایی مانند ژاپن و چین، هندوستان نیز بهعنوان یکی از دارندگان تکنولوژی و پلتفرم تولید موتورسیکلت در جهان بهشمار میآید. افزایش سطح تولید بههمراه داخلیسازی نزدیک به 100 درصدی در کنار افزایش کیفیت و رسیدن به سطح استانداردهای جهانی در صنایع موتورسیکلت این کشور محقق شده است.
در مطالعات توسعه، بهویژه در ایران، توجه به تجارب توسعه کشورهای موفق بسیار مرسوم است. هرچند نمیتوان منکر فواید آشنایی با تجارب سایر کشورها بود، ولی نباید این سوگیری منجر به غفلت از بازخوانی و درسآموزشی از تجارب خودمان شود. در برهههای مختلف تاریخی، اقتصاد ایران با شکستها و در برخی موارد با موفقیتهایی همراه بوده که توجه به این تجارب و بازخوانی آنها میتواند درسهای ارزشمندی برای اقتصاد امروز ایران داشته باشد.
بهرغم شعارهای سالهای اخیر درباره حمایت از تولید، راهبرد و سیاستهای این حوزه همچنان مشخص نیست و این بخش با مشکلات عدیده مواجه است. عدم تامین مالی بلندمدت، مشکلات زیرساختی مانند قطعی برق و گاز، مداخلات قیمتی و تعزیراتی، کاهش قدرت خرید مردم، تحریم و مسائل تخصیص ارز و پیمانسپاری ارزی بخشی از این مشکلات است.
از استدلال حمایت از «صنایع نوزاد» الکساندر همیلتون در قرن هجدهم تا تصویب «قانون تراشه و علم» دولت بایدن، حمایت از تولید داخل یا همان سیاست صنعتی دچار تحولات نظری قابل توجهی شده است. نظر به اهمیت سیاست صنعتی و بازگشت دوباره آن به جریان اصلی توسعه و سیاستگذاری دولت ها در سال های اخیر، این یادداشت به شرح چهار مرحله از تکامل تاریخی سیاست صنعتی می پردازد.
در دو قسمت قبلی بیتوجهی جریان اصلی توسعه به مساله تولید و اشتغال و درک ناقص و سطحی آن از مساله تولید بحث شد. در این قسمت، چارچوب پیشنهادی نویسندگان با محوریت ایجاد مشاغل بهتر و بیشتر، مساله پایداری محیطزیستی و در نهایت یک جمعبندی نهایی از مباحث مطروحه ارائه میشود.
در این بخش یک چارچوب نظری معرفی میشود که توسعه به عنوان یک فرآیند تحول تولید که برای ایجاد اشتغال خوب ضروری است مفهومسازی مجدد میشود. برای این کار قصد نداریم به رویکرد تجمعی قدیمی که صرفا بر بسیج منابع و جذب نیروی کار متمرکز بود برگردیم، بلکه سعی میشود آن بینشهای قدیمی را با پیشرفتهای نظری اخیر درباره صنعتی شدن از طریق یادگیری، کارآیی خِرد کف کارخانه و آنچه آمسدن آن را «برساختهای اجتماعی داراییهای رقابتی» مینامید ترکیب کنیم.