به روایت آلیس امسدن، نویسنده کتاب «خیزش سایرین» تنها دو کشور سوئیس و هنگکنگ در شرایط تجارت آزاد توانستند قابلیتهای تولیدی خود را حفظ کنند و در عین حال سهم خود را از بازارهای صادراتی افزایش دهند. در صورتی که عمده کشورهای متاخر صنعتی مجبور بودند از دیوار تعرفهای و سایر ابزارهای حمایتی برای حفظ و رشد قابلیتهای بنگاههای داخلی استفاده کنند. با این حال دو مورد سوئیس و هنگکنگ بهعنوان استثنا بدون دیوار تعرفهای توسعه پیدا کردند. اینکه چطور این کشورها توانستند بهرغم مسیر مرسوم توسعه صنعتی، از طریق تجارت آزاد توسعه پیدا کنند، موضوع این گزارش است.
هر اقتصاد موفقی با برندهای ملی و شرکتهای بزرگ خود شناخته میشود؛ اقتصاد آمریکا به فورد، تسلا، مایکروسافت و گوگل شناخته میشود، اقتصاد آلمان با بنز و بیام و و زیمنس و...، اقتصاد ژاپن با تویوتا و سونی و هیتاچی و... این شرکتهای بزرگ و برندهای شناختهشده هستند که دانش تولید و تجارت جهانی را کسب و به اقتصاد ملی تزریق میکنند.
حمایت از تولید در کشور ما در دو ابزار تعرفه و تخصیص وام خلاصه شده است. ولی بررسی تاریخچه صنعتی شدن کشورها نشان از وجود ساختارهایی میدهد که بسیار فراتر از تعرفه و تامین مالی نقش ایفا کردند. بهویژه در سطوح خرد و بخشی، نهادهای متولی توسعه رشته فعالیتهای منتخب بسیار اهمیت دارند.
پرفسور جیمز گالبریت استاد دانشگاه تکزاس در مطالعه خود ادعاهای غرب در مورد آثار تحریمها بر اقتصاد روسیه را به چالش کشیده است. به باور او اگرچه تحریمهای غربی آثار فوری بر عملکرد اقتصادی روسیه داشتند ولی واکنش دولت روسیه به تحریمها باعث متنوعسازی اقتصاد شده و به نفع توسعه بلندمدت و مستقل روسیه تمام شده است.
در دو قسمت قبلی مقاله، به برخی از چالشهای توسعهای کشورهای مسلمان اشاره شد. در قسمت اول این دغدغه مطرح شد که اصلاحات مد نظر الگوی حکمرانی خوب احتمالا نمیتواند کمک چندانی به ایجاد رشد سریع و بسط عدالت اجتماعی در کشورهای در حال توسعه بهطور عام و کشورهای اسلامی بهطور خاص کند. سپس به ریشههای الگوی حکمرانی خوب پرداخته شد که مبتنی بر خوانش خاصی از تاریخ توسعه غرب است. در این بخش اشاره شد که برخلاف روایت اصلی که آغاز توسعه غرب را به جدایی دین از حکومت نسبت میدهند، اتفاقا همراهی و همکاری دین و دولت در غالب چارچوبهای نهادی جدید بود که امکان ظهور طبقه سرمایهداری نوظهور را فراهم کرد.
در قسمت قبلی مقاله، این دغدغه مطرح شد که اصلاحات مد نظر الگوی حکمرانی خوب احتمالا نمیتواند کمک چندانی به ایجاد رشد سریع و بسط عدالت اجتماعی در کشورهای در حال توسعه بهطور عام و کشورهای اسلامی بهطور خاص کند. سپس به ریشههای الگوی حکمرانی خوب پرداخته شد که مبتنی بر خوانش خاصی از تاریخ توسعه غرب است.
کشورهای پیشرفته بهطور متوسط دارای فساد کمتر، حقوق مالکیت پایدارتر و امتیازات بهتر در حکمرانی قانون هستند. اما با وجود تناسب ظاهری آماری، سوالات جدی درباره جهت علیت این مشاهدات وجود دارد. آیا آغاز توسعه کشورهای پیشرفته به این دلیل بوده که ابتدا ویژگیهای حکمرانی خوب را کسب کردند یا پس از دستیابی به درآمد سرانه بالا، این ویژگیهای حکمرانی را بهدست آوردهاند؟
از استدلال حمایت از «صنایع نوزاد» الکساندر همیلتون در قرن هجدهم تا تصویب «قانون تراشه و علم» دولت بایدن، حمایت از تولید داخل یا همان سیاست صنعتی دچار تحولات نظری قابل توجهی شده است. نظر به اهمیت سیاست صنعتی و بازگشت دوباره آن به جریان اصلی توسعه و سیاستگذاری دولت ها در سال های اخیر، این یادداشت به شرح چهار مرحله از تکامل تاریخی سیاست صنعتی می پردازد.