از استدلال حمایت از «صنایع نوزاد» الکساندر همیلتون در قرن هجدهم تا تصویب «قانون تراشه و علم» دولت بایدن، حمایت از تولید داخل یا همان سیاست صنعتی دچار تحولات نظری قابل توجهی شده است. نظر به اهمیت سیاست صنعتی و بازگشت دوباره آن به جریان اصلی توسعه و سیاستگذاری دولت ها در سال های اخیر، این یادداشت به شرح چهار مرحله از تکامل تاریخی سیاست صنعتی می پردازد.
در دو قسمت قبلی بیتوجهی جریان اصلی توسعه به مساله تولید و اشتغال و درک ناقص و سطحی آن از مساله تولید بحث شد. در این قسمت، چارچوب پیشنهادی نویسندگان با محوریت ایجاد مشاغل بهتر و بیشتر، مساله پایداری محیطزیستی و در نهایت یک جمعبندی نهایی از مباحث مطروحه ارائه میشود.
اهداف توسعه پایدار (SDGs) با محوریت کاهش فقر و توانمندسازی فردی، رشد اقتصادی را تا حد زیادی به بازار واگذار کرده است. تعدادی از محققان این دیدگاه نهادینهشده در اهداف توسعه هزاره (MDGs) را بهدلیل نادیده گرفتن تغییرات ساختاری، نابرابری و اشتغال تقبیح کردهاند. آلیس امسدن (اقتصاددان سیاسی و محقق توسعه اقتصادی) (۲۰۱۲-۱۹۴۳) بهویژه در آخرین سالهای زندگی خود در خط مقدم این مناقشه قرار داشت و نشان داد که چگونه ایجاد اشتغال و بهبود کیفیت شغل از طریق صنعتی شدن مبتنی بر یادگیری تنها مسیر توسعه واقعا فراگیر و پایدار است.
نظریهٔ صنایع نوزاد ادعا میکند که تحت نظام تجارت آزاد کشورهای فقیرتر در تولید محصولاتی تخصص خواهند یافت که شاید درآمدشان را در کوتاهمدت حداکثر کند - این گزاره کاملاً با نظریهٔ مزیت نسبی مطابقت دارد - ولی همچنین خاطرنشان میکند که این الگوی تخصصی شدن مانع رشد و توسعه بلندمدت کشورهای فقیرتر میشود.
وقتی هاجون چانگ در سال ۱۹۸۶ برای خواندن اقتصاد از کرۀ جنوبی به بریتانیا رفت، مهمترین چیزی که آزارش میداد، فرهنگ غذایی بهشدت بسته و محافظهکارانۀ انگلیسیها بود. اگر غذاها کمتنوع و بدمزه بودند، در عوض علم اقتصاد معرکۀ آرای جالبتوجهی بین مکاتب فکری مختلف بود. اما امروز داستان برعکس شده است. فرهنگ غذایی انگلستان متنوع و رنگارنگ است، ولی اقتصاد تقریباً بهطور کامل به انحصار یک شیوۀ فکری درآمده است. چرا این اتفاق افتاد و پیامدهای آن چیست؟
برخی ادعا میکنند در توسعه سریع کشورهای شرق آسیا، فرهنگ کنفسیوس نفش مهمی ایفا کرده و از آنجایی که در سایر نقاط دنیا این فرهنگ وجود نداردامکان تکرار تجربه موفق شرق آسیا هم ممکن نیست. ولی آیا واقعا کنفسیوسگرایی عامل توسعه کشورهای شرق آسیا بود؟
ها-جون چانگ، اقتصاددان توسعه و هترودوکس اهل کره جنوبی است که به خاطر ایدههایش درباره نقش بخش تولیدی (manufacturing) در اقتصاد شهرت دارد. او یک شخصیت دانشگاهی است که میتواند همزمان با متخصصان و با هرکسی که به نحوه عملکرد اقتصاد جهانی علاقه دارد صحبت کند. چانگ با زبانی ساده به ترکیبی عالی از پیچیدگی تحلیل و سادگی در انتقال افکار خود دست یافته است.