به جز یک دوره نسبتا کوتاه در دهه چهل (یا به عبارت دقیقتر از 1341 تا 1348)، هیچوقت «توسعه صنعتی» اولویت اصلی سیاستگذاران اقتصادی کشور نبود. تنها در این دوره عمده سیاستهای پولی، مالی، ارزی، تجاری و صنعتی به طور آگاهانه در خدمت توسعه صنایع داخلی و صنعتی شدن ایران درآمد و آن نتیجه کمنظیر اگر نگوییم بینظیر را رقم زد.
یکی از مشکلات اصلی کشورهای در حال توسعه برای بهکارگیری سیاستهای توسعهای، فقدان وجود بوروكراتهای کارآمد در این کشورهاست. معمولاً کشورهای در حال توسعه با کارمندان نه چندان شایسته و بوروكراسي کُند و ضعیف شناخته میشوند. با توجه به مطالعات صورت گرفته در خصوص دولتهای موفق مشخص شده که این ویژگی شامل سازمانهای دولتی این کشورها نیز میشد، اما مسئله اینجا بود که آنها توانسته بودند تعداد محدودي از بوروكراتهای شایسته را گرد هم آورده و فضای مورد نیازشان برای کارآمدی را فراهم آورند. آنچه که بعدها به «جزایر شایستگی[1]» معروف شد.
در مطالعات توسعه، بهویژه در ایران، توجه به تجارب توسعه کشورهای موفق بسیار مرسوم است. هرچند نمیتوان منکر فواید آشنایی با تجارب سایر کشورها بود، ولی نباید این سوگیری منجر به غفلت از بازخوانی و درسآموزشی از تجارب خودمان شود. در برهههای مختلف تاریخی، اقتصاد ایران با شکستها و در برخی موارد با موفقیتهایی همراه بوده که توجه به این تجارب و بازخوانی آنها میتواند درسهای ارزشمندی برای اقتصاد امروز ایران داشته باشد.
مهندس رضا نیازمند، معاونت صنعتی دکتر عالیخانی، وزیر وقت اقتصاد (41-48) از اختلاف نظر شاه و عالیخانی بر سر تثبیت قیمتها میگوید. به باور او یکی از دلایل اختلاف و در نهایت استعفای عالیخانی از وزارت اقتصاد مخالفت عالیخانی با تثبیت قیمتها و برخورد تعزیراتی با فروشندگان بود.
دنیای اقتصاد - برزین جعفرتاش: در مورد دلایل موفقیت اقتصادی دهه 40 مباحث کلی زیادی مطرح شده است، ولی کمتر به جزئیات موضوع و سیاستهای بکار گرفته شده پرداخته شده است. در این مطلب مهمترین ویژگیهای سازمانی و سیاستی حکمرانی اقتصادی دهه چهل ارائه میشود. در این مطلب مسائلی از قبیل تکنوکراتهای اقتصادی، ویژگیهای حمایت از تولید، روابط دولت با بخش خصوصی و توانمندی انتظام در دهه 40 مورد توجه قرار گرفته است. این دوره بهویژه از نظر کیفیت تکنوکراسی و سیاستگذاری صنعتی حاوی نکات ارزشمندی برای سیاستگذاران اقتصادی کشور است.