مهندس اصفیا مدیرعامل سازمان برنامه در مصاحبه مطبوعاتی خود با خبرنگاران جرائد: «نیل به هدف های عالی اقتصادی مستلزم این است که مصرف فعلی را فدای مصرف بیشتر در آینده کنیم». ایشان اضافه کرد «برای آنکه درآمد سرانه 2 تا 3 درصد افزایش یابد، درآمد ملی باید 5 درصد بالا برود و 18 درصد درآمد ملی صرف سرمایهگذاری شود».
بنده لازم میدانم که به منظور روشن کردن اذهان عامه مردم در مورد تصمیمات اخیر دولت در زمینه مالیاتها مطالبی را به استحظار ارباب مطبوعات برسانم. دانستن این مطالب برای عموم ضروری است نه فقط از این نظر که این اقدامات توجیه شده باشد بلکه از این نظر که توده مردم نقشی را میتوانند و باید در توسعه و رشد اقتصادی کشور داشته باشند، بنحو صحیح و کاملی ارزیابی کنند.
این نکته بر کسی پوشیده نیست که کشور ما یک کشور در حال توسعه و مفهوم کشور در حال توسعه عبارت است از کشوری که با علم به اینکه نسبت به کشورهای پیشرفته در بسیاری از زمینههای اقتصادی عقب است با استفاده از تمام امکانات خود میکوشد هرچه زودتر و در کمترین مدت ممکن سطح زندگی خود را به سطح کشورهای پیشرفته برساند. مسلم است که هرچه فاصله یک کشور در حال رشد با کشورهای پیشرفته بیشتر باشد کوشش و فداکاری که برای پر کردن این فاصله لازم است اجبارا باید شدیدتر باشد. ولی واقعا لازمه رشد اقتصادی چیست؟ برای آنکه تدریجا سطح درآمد مردم یک جامعه ترقی کند تنها را سرمایهگذاری در رشتههای عمرانی است.
انجام سرمایهگذاری به نسبت معینی نیز کافی نیست بلکه حجم آن بایستی هر سال مرتبا نسبت به سال قبل افزایش یابد. برای آنکه نسبت این افزایش روشن شود خوبست باین نکته توجه شود که در کشوری مانند ایران که جمعیت آن سالا بین 2.3 تا 2.5 درصد افزیش مییابد اگر بخواهیم که در آمد ملی سرانه را حتی ثابت نگهداریم لازم خواهد بود که میزان سرمایهگذاری هر سال نسبت به سال قبل بین 2.3 تا 2.5 درصد افزایش یابد. ولی ما نمیخواهیم که درآمد سرانه را ثابت نگه داریم بلکه میخواهیم بکوشیم که در آمد سرانه لااقل بین 2 الی 3 درصد افزایش یابد. برای آنکه درآمد سرانه لااقل 2 الی 3 درصد افزایش یابد بایستی کل درآمد ملی هر سال 6 درصد افزایش یابد برای این منظور لازم است لااقل 18 درصد درآمد ملی هر سال را صرف سرمایهگذاری نمائیم و اگر تصمیم بگیریم که میزان رشد درآمد ملی را بجای 6 درصد به 8 درصد برسانیم، طبعا لازم خواهد بود که لااقل 24 درصد درآمد ملی را صرف سرمایهگذاری کنیم.
ما بعلت داشتن درآمد نفت که منبع درآمد ارزی مهمی است خود را ملت خوششانسی میدانیم ولی بهرهبرداری از این شانس به هیچ وجه نباید به این مفهوم باشد که مردم مالیات کمتری بدهند و بالنتیجه حجم بودجه عمرانی در حدود درآمد نفت باضافه مبالغی باشد که میتوانیم از وام خارجی و داخلی استفاده کنیم.
مسلم است که در سیستم اقتصادی ما قسمتی از این سرمایهگذاری توسط دولت و قسمت دیگر توسط مردم صورت میگیرد. دولت در درجه اول سعی میکند که عناصر زیربنای اقتصادی مانند راه-بندر-کادر متخصص-تسهیلات بهداشتی-تاسیسات آب و برق و غیره را فراهم نماید و بدینویسله عوامل تولیدی لازم را برای سرمایهگذار خصوصی آماده کند و در درجه دوم در زمینههای تولیدی که سرمایهگذاری دولتی و خصوصی و لازم و ملزوم و مکمل یکدیگر میباشند. صرف نظر از این نوع سرمایهگذاری نوع دیگری سرمایهگذاری دولتی نیز ضرورت پیدا میکند و آن سرمایهگذاریهای اضطراری و فوقالعاده است. در شرایطی که بعلت بروز بحرانهای اقتصادی موقتا در سرمایهگذاری خصوصی رکود ایجاد میشود دولت موظف است بکوشد که فعالیت اقتصادی در مجموع کادر مملکت کند نشود بلکه به حیات و رونق خود ادامه دهد. بدینجهت اقدامات سرمایهگذاری دولت صرفنظر از نقش ارشاد و راهنمائی و کمک به بخش خصوصی عامل تثبیت وضع و ایجاد رونق اقتصادی نیز هست و بنابراین دولت در همه حال وظیفه سنگینی نسبت به بالا نگاهداشتن سطح سرمایهگذاری بمنظور برطرف کردن رکود و همچنین بالا بردن دائمی سطح زندگی مردم دارد.
ولی برای آنکه دولت بتواند در راه توسعه اقتصادی و بهبود وضع زندگی مردم سرمایهگذاری کند احتیاج به منابع مالی عظیم دارد. تاکنون برنامه عمرانی اتکاء زیادی به درآمد نفت داشته و توجه کاملی به نقشی که مردم میتوانند و باید در تامین هزینههای عمرانی داشته باشند نشده بود. همه میدانیم که در کشورهای در حال رشد دیگر مانند هندوستان-پاکستان-مصر-ترکیه و غیره مهمترین منبع مالی دولتها برای تامین اعتبارات برنامه عمرانی مالیاتی است که مردم این کشورها میدهند و به هیچ وجه درآمد آسانی مانند درآمد نفت وجود ندارد. ما بعلت داشتن درآمد نفت که منبع درآمد ارزی مهمی است خود را ملت خوششانسی میدانیم ولی بهرهبرداری از این شانس به هیچ وجه نباید به این مفهوم باشد که مردم مالیات کمتری بدهند و بالنتیجه حجم بودجه عمرانی در حدود درآمد نفت باضافه مبالغی باشد که میتوانیم از وام خارجی و داخلی استفاده کنیم. برعکس موقعی میتوان گفت ما از این موقعیت ممتاز حداکثر بهرهبرداری کردهایم که حجم سرمایهگذاری خود را معادل درآمد نفت نسبت به کشورهایی که از آن نام بردیم بالا ببریم. یعنی معادل میزانی که مردم این کشورها مالیات میدهند ما نیز درآمد مالیاتی کسب کنیم تا بدینطریق مردم خود را در کوشش عمرانی سهیم کنیم و وجوه حاصله از این راه را به اضافه درآمد نفت صرف کار عمرانی نمائیم. فقط در این صورت است که ما قادر خواهیم بود از موقعیت ممتاز خود حداکثر بهرهبرداری را نموده و سطح سرمایهگذاری خود را نسبت به کشورهای مشابه افزایش داده و در مسابقه رشد اقتصادی از آنان سبقت بگیریم.
برای مقایسه خوبست بدانیم که در حال حاضر مردم ما جمعا حدود 8 درصد درآمد ملی مالیات میدهند در حالیکه این نسبت در ترکیه 14 درصد، در پاکستان 13 درصد، در مصر 15 درصد و در ژاپن 18 درصد و در اسرائیل 28.5 درصد میباشد. بنابراین میزان پرداخت مالیات هنوز جا دارد که از 8 درصد به 15 الی 18 درصد درآمد ملی برسد.
ادامه دارد …