با اینکه ادبیات شکست بازار بخش قابل توجهی از مباحث اقتصادی را تشکیل میدهد، ولی برخی از اقتصاددانان این سوال را پرسیدهاند که چرا بجای شکست بازار، از شکست تولید صحبت نکنیم؟ یعنی بجای دلایل نارکارآمدی بازار و تبادل، توجهات به دلایل ناکارآمدی تولید جلب شود. به عبارت دیگر به عواملی توجه کنیم که مانع از تولید رقابتی و افزایش بهرهوری در یک کشور خاص میشود. بر اساس همین سنت فکری مشتاق حسین خان بجای شکستهای بازار، از عبارت شکست قرارداد موثر بر سرمایهگذاری استفاده میکند.
در واقع در این موارد شکست قرارداد، مداخله دولت برای رفع این شکستها توجیه پیدا میکند و میتواند منافع اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. در جدول زیر مهمترین شکستهای قرارداد موثر بر سرمایهگذاری، ابزارهای متناسب برای رفع آن و توانمندیهای حاکمیت برای استفاده از ابزارها آمده است.
شکست قرارداد مؤثر بر سرمایهگذاری | ابزارهای سیاستی متناسب | توانمندی حکمرانی موردنیاز برای اجرا |
مشکل سرمایهگذاری در ارتقای مهارت:
سرمایهگذاران نمیتوانند از تمام منافع دوره آموزشی برخوردار گردند. |
شراکت بخش عمومی در تأمین مالی آموزش نیروی کار و سرمایهگذاری در مهارتآموزی | توانمندی در ارگانهای مرتبط تا عدم تخصیص اشتباه یا هدر رفت منابع اطمینان حاصل گردد |
مشکل سرمایهگذاری در نوآوری:
حفظ ضعیف حقوق نوآوری ممکن است سرمایهگذاران در بخش فنآوری پیشرفته را دلسرد کند. |
حفظ حقوق مالکیت فکری. هرچند تریپس شاید بیش از محدودکننده بوده و انگیزه شرکتهای چندملیتی را برای انتقال فنآوری کاهش دهد. | توانمندی اجرای حقوق مالکیت فکری و درعینحال سیاستها و استراتژیهایی که انتقال فنآوری توسط شرکتهای چندملیتی را تشویق کند. |
مشکل اکتشاف:
اولین سرمایهگذاران از کشف مزیت نسبی جدید تمام و کمال منتفع نمیشوند |
یارانه برای اولین سرمایهگذاران در بخشهای جدید | توانمندی برای اطمینان از محدودیت زمانی داشتن یارانهها |
شکست هماهنگی:
حمایت از بخشهای مکملی که بدون توسعه آنها سرمایهگذاری محدود میگردد |
استراتژیهای انگیزشی یا راهنما بهمنظور ایجاد هماهنگی در سرمایهگذاریها | نیاز به توانمندی حکمرانی قابلتوجهی برای هماهنگی و انتظام سرمایهگذاریها بین بخشهای مختلف است |
مشکل قرارداد به منظور اطمینان از تلاش زیاد برای یادگیری: تأمین مالی یادگیری سازمانی-فنآوری اغلب به خاطر تلاش کم شکست میخورد |
شراکت بخش دولتی در تأمین مالی یا ریسک تأمین مالی یادگیری توانمندیهای سازمانی و فنآوری ضمنی |
ابزار تأمین مالی بایستی با توانمندی حکمرانی در اجبار تلاش زیاد بهمنظور یادگیری در عمل سازگار باشد |
مهمترین شکستهای قرارداد موثر بر سرمایهگذاری
سرمایهگذاری در ارتقای مهارت کارکنان ممکن است منجر به خروج بعضی از کارکنان از شرکت گردد. چرا که با افزایش مهارت فرد احتمالاً بتواند با شغلی با حقوق و شرایط بهتر بیابد. این مسئله را اثرات جانبی مثبت سرمایهگذاری در مهارت میگویند که میتواند مانع سرمایهگذاری در این زمینه گردد (Dosi 1988). واکنش سیاستی مناسب اختصاص یارانه به توسعه مهارتآموزی هست. توانمندی حکمرانی لازم هم نظارت بر نتایج و قطع سرمایهگذاری در حالتی است که نتایج مورد انتظار به دست نیاید.
سرمایهگذاری در نوآوری هم ممکن است با عدم حفظ حقوق مالکیت فکری محدود شود. عمدتاً این مسئله کشورهای توسعهیافته است چرا که رشد آنها وابسته به نوآوری است. بااینحال ممکن است کشورهای درحالتوسعه هم برای جذب سرمایهگذاری شرکتهای چندملیتی در حوزههای با فنآوری پیشرفته نیاز به حفظ حقوق مالکیت داشته باشند. برای انتقال فنآوری جدا از توانایی حفظ حقوق مالکیت فکری، نیاز به مهارت بالای مذاکره سیاستگذاران با شرکتهای چندملیتی بهمنظور انتقال فنآوری است (Stiglitz, 2007).
مورد بعدی موانع سرمایهگذاری برای کشف مزیتهای نسبی جدید است (Hausmann and Rodrik, 2003). چرا که با کشف مزیتهای جدید، شرکتهای دیگر وارد شده و نمیگذارند اولین بنگاه منفعت کافی از سود خود ببرد و در نتیجه انگیزه اکتشاف کاهش پیدا میکند. این مانع اختصاص یارانه به سرمایهگذاری در بخشهای جدید را توجیه میکند. توانمندی حکمرانی لازم اطمینان حاصل کردن از این است که یارانهها صرفاً بهمنظور کاهش هزینههای مراحل اولیه فعالیت شرکت در یک حوزه جدید اختصاص یابد.
مشکل بعدی، شکست هماهنگی است که مانع سرمایهگذاری در بخشهای مختلف میگردد. این مشکل بهخوبی در ادبیات توسعه شناختهشده است، امّا حل آن سخت بوده و نیازمند توانمندی بالای دولت در جمعآوری اطلاعات در خصوص ناهماهنگیها و اولویتهای سرمایهگذاری بهمنظور ایجاد هماهنگی و درنهایت ایجاد هماهنگی است. معمولاً در کشورهای در حال توسعه فاقد این توانمندیها بوده و ازاینرو تلاش برای برنامهریزی توسعه جامع به منظور هماهنگی دستاورد چندانی نداشته است.
آخرین مانع و شاید مهمترین آنها، شکست قرارداد اطمینان از تلاش زیاد برای یادگیری است. یعنی سرمایهگذار نمیتواند از تلاش زیاد بنگاه برای یادگیری که لازمه موفقیت و سودآوری است اطمینان حاصل کند. اگر این مشکل حل شود احتمالا سرمایهگذاری خصوصی افزایش پیدا میکند. اگر مشکل حصول اطمینان از تلاش زیاد قابل حل نباشد، سیاستگذار دولتی باید ریسک تأمین مالی یادگیری را پوشش دهد یا در آن شریک شود. از این طریق میتواند بخش خصوصی را به سرمایهگذاری تشویق کند.
با این حال، در برخی موارد، سرمایهگذاری اولیه مستلزم بازدهی بالاتر است تا سرمایهگذاری در یادگیری را توجیه کند. بازده بالاتر مد نظر نیز ممکن است قابل دستیابی نباشد چرا که امکان تولید با هزینههای پایین و رقابتی حتی در صورت یادگیری وجود ندارد یا اینکه تازهواردان با افزایش دستزدها خیلی زود موجب کاهش بازدهی شوند. در این موارد دلیل دومی وجود دارد که میتواند تامین مالی یادگیری توسط دولت را توجیه کند؛ و آن این است که بازده اجتماعی یادگیری ممکن است بیشتر از بازده خصوصی آن باشد. این توجیه دلیلی مضاعف برای اعطای یارانه به اولینها برای سرمایهگذاری در یادگیری در یک بخش خاص ارائه میکند. البته حتی در مواردی که سرمایهگذاری در یادگیری اثرات مثبتی اجتماعی دارد، اگر حمایت دولتی از یادگیری مشکل تضمین سطوح بالای تلاش را حل نکند، احتمالاً موفقیتی در پی نخواهد داشت. این همان چیزی است که راهحل شکست قرارداد مربوط به یادگیری را از راهحل شکست اکتشاف و سایر شکستهای اثرات جانبی مثبت که فقط به ارائه یارانههای محدود به زمان نیاز دارند متفاوت میکند.
در واقع حل مشکل اطمینان از تلاش زیاد بنگاه برای یادگیری پیچیدهتر و احتمالا مهمتر از سایر اشکال شکست قرارداد است.
ترجمه بخشی از مقاله «سیاستهای فناوری و یادگیری با حکمرانی ضعیف» نوشته مشتاق حسین خان
Dosi, G. (1988). The nature of the innovative process. Technical change and economic theory.
Stiglitz, J. E. (2007). Economic foundations of intellectual property rights. Duke LJ, 57, 1693.
Hausmann, R., & Rodrik, D. (2003). Economic development as self-discovery. Journal of development Economics, 72(2), 603-633.