• امروز : دوشنبه - ۱۶ مهر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 7 October - 2024
11
تازه‌ترین یادداشت جفری ساکس استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا

سیاست خارجی ایالات متحده یک شیادی مبتنی بر فساد است

  • کد خبر : 1943
  • ۱۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۸:۴۰
سیاست خارجی ایالات متحده یک شیادی مبتنی بر فساد است
ظواهر امر حکایت از غیر منطقی بودن کامل سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا دارد. ایالات متحده یکی پس از دیگری وارد جنگ‌های فاجعه‌بار می‌شود - افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، اوکراین و غزه. در روزهای اخیر، ایالات متحده در حمایت از نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینی‌ها در سراسر جهان منزوی شده است؛ به طوری که قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای آتش‌بس غزه با حمایت 153 کشور با 89 درصد جمعیت جهان و تنها با مخالفت ایالات متحده و 9 کشور کوچک با کمتر از 1 درصد جمعیت جهان مواجه شد.

در 20 سال گذشته، تمام اهداف اصلی سیاست خارجی ایالات متحده شکست خورده است. پس از 20 سال اشغال افغانستان توسط آمریکا طلبان دوباره به قدرت بازگشت. عراق پس از صدام به ایران متکی شد. بشار اسد، رئیس جمهور سوریه علیرغم تلاش سیا برای سرنگونی وی، در قدرت باقی ماند. لیبی پس از سرنگونی معمر قذافی توسط ناتو به رهبری ایالات متحده، وارد یک جنگ داخلی طولانی شد. پس از اینکه ایالات متحده مخفیانه توافقنامه صلح بین روسیه و اوکراین را در سال 2022 زیر پا گذاشت، اوکراین در میدان جنگ متحمل خسارات سنگینی از جانب روسیه شد.

علی‌رغم این شکست‌های بزرگ و پرهزینه، همان بازیگران همیشگی برای دهه‌ها در راس سیاست خارجی ایالات متحده باقی مانده‌اند، از جمله جو بایدن، ویکتوریا نولند، جیک سالیوان، چاک شومر، میچ مک‌کانل و هیلاری کلینتون.

چگونه ممکن است؟

معما با درک این موضوع حل می‌شود که سیاست خارجی آمریکا به هیچ وجه به نفع مردم آمریکا نیست. بلکه در راستای منافع افراد ذی‌نفوذ واشنگتن است، زیرا آن‌ها به دنبال کمک‌ها به کارزارهای انتخاباتی و مشاغل پرسود برای خود، کارکنان و اعضای خانواده‌شان هستند. به طور خلاصه، سیاست خارجی ایالات متحده توسط پول‌های کلان آلوده شده است.

در نتیجه، مردم آمریکا متحمل خسارت بزرگی می‌شوند. جنگ‌های ناموفق از سال 2000 تاکنون حدود 5 تریلیون دلار هزینه مستقیم یا حدود 40000 دلار برای هر خانواده آمریکایی هزینه داشته است. 2 تریلیون دلار دیگر یا بیشتر در دهه‌‌های آینده برای مراقبت از جانبازان هزینه خواهد شد. فراتر از هزینه‌هایی که مستقیماً به آمریکایی‌ها متحمل می‌شوند، ما باید هزینه‌های هولناکی که دیگران متحمل شده‌اند، در میلیون‌ها جان از دست رفته و تریلیون‌ها دلار تخریب اموال و طبیعت در مناطق جنگی را نیز حساب کنیم.

1.5 تریلیون دلار مخارج نظامی آمریکا یک شیادی است که همچنان به مجتمع صنایع نظامی و ذی‌نفوذ واشنگتن پرداخت می‌شود، حتی در حالی که آمریکا و جهان را فقیر کرده و به خطر می‌اندازد.

خسارت‌ها همچنان رو به افزایش است. هزینه‌های مرتبط با ارتش ایالات متحده در سال 2024 اگر هزینه‌های مستقیم پنتاگون، بودجه سیا و سایر آژانس‌های اطلاعاتی، بودجه اداره کهنه سربازان، برنامه تسلیحاتی هسته‌ای وزارت انرژی، “کمک‌های خارجی” نظامی توسط وزارت خارجه (مانند اسرائیل) و سایر ردیف‌های بودجه مرتبط با امنیت را اضافه کنیم به حدود 1.5 تریلیون دلار یا تقریباً 12000 دلار برای هر خانواده خواهد رسید. صدها میلیارد دلار سرمایه‌ای است که در جنگ‌های بی‌فایده، پایگاه‌های نظامی خارج از کشور، و ساخت سلاح‌های کاملاً غیرضروری هدر می‌رود و جهان را به جنگ جهانی سوم نزدیک‌تر می‌کند.

با این حال، توصیف این هزینه‌های هنگفت به معنای توضیح «عقلانیت» پیچیده سیاست خارجی ایالات متحده نیز است. 1.5 تریلیون دلار مخارج نظامی آمریکا یک شیادی است که همچنان به مجتمع صنایع نظامی و ذی‌نفوذ واشنگتن پرداخت می‌شود، حتی در حالی که آمریکا و جهان را فقیر کرده و به خطر می‌اندازد.

برای درک شیادی سیاست خارجی، دولت فدرال امروز را به عنوان یک مجموع کلاهبردار دارای بخش‌های مختلف در نظر بگیرید که تحت کنترل بالاترین پیشنهاددهندگان است. بخش وال استریت با همکاری خزانه‌داری، بخش صنعت بهداشت با همکاری وزارت بهداشت و خدمات انسانی، بخش بزرگ نفت و زغال سنگ با همکاری وزارت انرژی و وزارت کشور، و بخش سیاست خارجی با همکاری کاخ سفید، پنتاگون و سیا در این کلاهبرداری شریک هستند.

هر بخش از طریق ساخت و پاخت داخلی از قدرت عمومی برای منافع خصوصی استفاده می‌کند که به کمک‌های مالی شرکت‌های بزرگ به کمپین‌های انتخاباتی و هزینه‌های لابی‌گری آغشته است. جالب اینکه بخش صنعت بهداشت به عنوان یک کلاهبرداری مالی بزرگه با بخش سیاست خارجی رقابت می‌کند. هزینه‌های بهداشتی آمریکا در سال 2022 بالغ بر 4.5 تریلیون دلار یا تقریباً 36000 دلار به ازای هر خانوار بوده است که با فاصله زیاد بالاترین هزینه بهداشتی در جهان است، در حالی که آمریکا از نظر امید به زندگی تقریباً در رتبه 40 جهان قرار دارند. یک سیاست بهداشتی و سلامت شکست‌خورده به درآمدهای سرشار برای صنعت سلامت تبدیل شده‌است، همانطور که یک سیاست خارجی شکست‌خورده به درآمدهای کلان برای مجتمع نظامی-صنعتی تبدیل شد.

بخش سیاست خارجی توسط یک گروه کوچک، مخفی و نزدیک به هم اداره می‌شود، از جمله مقامات ارشد کاخ سفید، سیا، وزارت خارجه، پنتاگون، کمیته‌های نیروهای مسلح مجلس نمایندگان و سنا، و شرکت‌های بزرگ نظامی از جمله بوئینگ، لاکهید مارتین، جنرال داینامیکس، نورثروپ گرومن و ریتون. حدود هزار فرد کلیدی در تنظیم سیاست خارجی دخیل هستند و منافع عمومی نقش چندانی ندارد.

سیاست‌گذاران کلیدی سیاست خارجی، فعالیت 800 پایگاه نظامی آمریکا در خارج از کشور، قراردادهای نظامی صدها میلیارد دلاری و عملیات جنگی در نقاط مختلف دنیا را اداره می‌کنند. البته هر چه جنگ بیشتر باشد، کسب و کار و سودآوری بیشتر است. با خصوصی‌سازی تجارت جنگ، خصوصی‌سازی سیاست خارجی هم به شدت تقویت شد، زیرا وظایف نظامی «کلیدی» بیشتری به تولیدکنندگان اسلحه و پیمانکارانی مانند هالیبرتون، بوز آلن همیلتون و CACI تفویض شد.

علاوه بر صدها میلیارد دلار قراردادهای نظامی، سرریزهای تجاری مهمی از عملیات نظامی و سیا وجود دارد. ایالات متحده با داشتن پایگاه‌های نظامی در 80 کشور در سراسر جهان و فعالیت سیا در بسیاری از کشورها در تعیین اینکه چه کسی در آن کشورها حکومت کند، و در نتیجه در معاملات پرسود مربوط به مواد معدنی، هیدروکربن‌ها، خطوط لوله و زمین کشاورزی و جنگلی نقش بزرگ، هرچند عمدتاً پنهانی، ایفا می‌کند. ایالات متحده از سال 1947 سرنگونی حداقل 80 دولت را در کارنامه دارد که معمولاً توسط سیا از طریق تحریک کودتا، ترور، شورش، ناآرامی داخلی، دستکاری در انتخابات، تحریم‌های اقتصادی و جنگ‌های آشکار انجام گرفته است. (برای مطالعه عالی در مورد عملیات تغییر رژیم ایالات متحده از سال 1947 تا 1989، به کتاب «تغییر رژیم پنهانی» لیندزی اورک، 2018 مراجعه کنید).

اولین اقدام پروپاگاندای بی‌امان است. جورج اورول در کتاب 1984 زمانی که «حزب» ناگهان دشمن خارجی را بدون هیچ توضیحی از اوراسیا به ایستازیا تغییر داد، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد. اساساً آمریکا همین کار را می‌کند. بزرگترین دشمن آمریکا کیست؟ با توجه به فصل انتخاب کنید؛ صدام حسین، طالبان، هوگو چاوز، بشار اسد، داعش، القاعده، قذافی، ولادیمیر پوتین، حماس، همگی نقش «هیتلر» را در پروپاگندای آمریکا بازی کرده‌اند.

علاوه بر منافع تجاری، البته ایدئولوگ‌هایی نیز وجود دارند که واقعاً به حق آمریکا برای حکومت بر جهان اعتقاد دارند. خانواده همیشه جنگ‌طلب کاگان مشهورترین مورد است، اگرچه منافع مالی آنها نیز عمیقاً با صنعت جنگ در هم تنیده است. نکته در مورد ایدئولوژی این است. ایدئولوژیست‌ها تقریباً در تمام موارد اشتباه کردند و باید موقعیت خود را در واشنگتن از دست می‌دادند اما به دلیل منفعتی که به عنوان جنگ‌طلب به برخی می‌رسانند موقعیت خود را حفظ کرده و خواسته یا ناخواسته به عنوان مجریان حقوق‌بگیر به مجتمع نظامی-صنعتی خدمت می‌کنند.

یک مزاحمت دائمی برای بر سر راه این تجارت شیادانه وجود دارد. در تئوری، سیاست خارجی به نفع مردم آمریکا انجام می‌شود، هرچند که در واقعیت برعکس است. (البته تناقض مشابهی در مورد مراقبت‌های بهداشتی گران‌قیمت، کمک‌های مالی دولت به وال استریت، مزایای صنعت نفت و سایر کلاهبرداری‌ها هم وجود دارد). مردم آمریکا به ندرت وقتی حقیقت را می‌شنوند از دسیسه‌های سیاست خارجی ایالات متحده حمایت می‌کنند. جنگ‌های آمریکا نه با مطالبه مردمی که از طریق تصمیم‌گیری در سطوح بالا آغاز می‌شود. تدابیر ویژه‌ای لازم است تا مردم را از تصمیم‌گیری در این امور دور نگه دارد.

اولین اقدام پروپاگاندای بی‌امان است. جورج اورول در کتاب 1984 زمانی که «حزب» ناگهان دشمن خارجی را بدون هیچ توضیحی از اوراسیا به ایستازیا تغییر داد، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد. اساساً آمریکا همین کار را می‌کند. بزرگترین دشمن آمریکا کیست؟ با توجه به فصل انتخاب کنید؛ صدام حسین، طالبان، هوگو چاوز، بشار اسد، داعش، القاعده، قذافی، ولادیمیر پوتین، حماس، همگی نقش «هیتلر» را در پروپاگندای آمریکا بازی کرده‌اند. جان کربی، سخنگوی کاخ سفید، پروپاگندا را با پوزخندی بر روی صورتش به زبان می‌آورد که نشان می‌دهد او نیز می‌داند آنچه می‌گوید مضحک است، اگرچه شاید کمی سرگرم‌کننده باشد.

دوم، پنهان کردن هزینه‌های این سیاست خارجی است. در دهه 1960، دولت ایالات متحده این اشتباه را مرتکب شد که با فراخوانی جوانان برای جنگیدن در ویتنام و با افزایش مالیات برای پرداخت هزینه‌های جنگ، مردم آمریکا را مجبور به تحمل هزینه‌های مجتمع نظامی-صنعتی کرد. و افکار عمومی به مخالفت برخاست.

این پروپاگاندا توسط اندیشکده‌های واشنگتن که از کمک‌های مالی پیمانکاران نظامی و گاهاً دولت‌های خارجی که بخشی از عملیات کلاهبرداری ایالات متحده هستند، تقویت می‌شود. به شورای آتلانتیک، CSIS، و البته مؤسسه همیشه محبوب «مطالعه جنگ» که توسط پیمانکاران بزرگ نظامی برای شما به ارمغان آورده شده‌اند فکر کنید.

دوم، پنهان کردن هزینه‌های این سیاست خارجی است. در دهه 1960، دولت ایالات متحده این اشتباه را مرتکب شد که با فراخوانی جوانان برای جنگیدن در ویتنام و با افزایش مالیات برای پرداخت هزینه‌های جنگ، مردم آمریکا را مجبور به تحمل هزینه‌های مجتمع نظامی-صنعتی کرد. و افکار عمومی به مخالفت برخاست.

از دهه 1970 به بعد، دولت بسیار هوشمندتر عمل کرد. دولت به فراخوان سربازی پایان داد و سربازی را با حمایت پنتاگون برای استخدام سربازان از اقشار پایین جامعه، به جای یک خدمت عمومی، به یک شغل تبدیل کرد. همچنین این ایده عجیب که هزینه‌های دولت باید از طریق مالیات تامین شود کنار گذاشته شد و در عوض بودجه نظامی بجای مالیات که مخالفت مردمی را بر می‌انگیزد به سمت کسری بودجه سوق داده شد.

آمریکا همچنین کشورهای تحت کنترل خود مانند اوکراین را وادار کرد تا جنگ‌های آمریکا را روی زمین بجنگند تا هیچ کیسه جنازه آمریکایی دستگاه پروپاگاندای ایالات متحده را مخدوش نکند. نیازی به گفتن نیست که استادان جنگ ایالات متحده مانند سالیوان، بلینکن، نولاند، شومر و مک کانل هزاران مایل از خط مقدم فاصله دارند. مرگ برای اوکراینی‌ها محفوظ مانده است. سناتور ریچارد بلومنتال (D-Conn.) از کمک نظامی آمریکا به اوکراین به عنوان پولی که به خوبی خرج شده است دفاع کرد، زیرا “هیچ زن یا مرد نظامی آمریکایی مجروح یا کشته نشدند”، با اینکه سناتور به خوبی می‌داند جان اوکراینی‌ها در امان نیست، و صدها هزار نفر در جنگی که توسط ایالات متحده بر سر گسترش ناتو برانگیخته شد کشته شده‌اند.

این سیستم با تبعیت کامل کنگره ایالات متحده از تجارت جنگ، برای جلوگیری از هرگونه سوال در مورد بودجه‌های بیش از حد پنتاگون و جنگ‌های تحریک‌شده توسط قوه مجریه آمریکا پشتیبانی می‌شود. تبعیت کنگره اینگونه کار می‌کند. اولاً، نظارت کنگره بر جنگ و صلح عمدتاً به کمیته‌های نیروهای مسلح مجلس نمایندگان و سنا واگذار می‌شود که تا حد زیادی سیاست کلی کنگره (و بودجه پنتاگون) را شکل می‌دهند. دوم، صنایع نظامی (بوئینگ، ریتون و بقیه) بودجه کمپین اعضای کمیته نیروهای مسلح از هر دو حزب را تامین می‌کنند. صنایع نظامی همچنین مبالغ هنگفتی را صرف لابی‌گری می‌کنند تا حقوق پرسودی را برای اعضای بازنشسته کنگره، کارکنان و خانواده آن‌ها، چه به طور مستقیم در مشاغل نظامی یا در شرکت‌های لابی واشنگتن، فراهم کنند.

فاسد کردن سیاست خارجی کنگره تنها توسط مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا انجام نمی‌شود. لابی اسرائیل مدت‌ها پیش بر هنر خرید کنگره تسلط پیدا کرده است. همدستی آمریکا در دولت آپارتاید اسرائیل و جنایات جنگی در غزه فارغ از جنبه انسانی موضوع، توجیهی برای امنیت ملی و دیپلماسی ایالات متحده ندارد. این همدستی ثمره سرمایه‌گذاری‌های لابی اسرائیل هستند که در سال 2022 در کمک به کمپین‌های انتخاباتی به 30 میلیون دلار رسید و در سال 2024 به میزان قابل توجهی از آن بالاتر خواهد رفت.

وقتی کنگره در ژانویه دوباره گرد هم می‌آید، بایدن، کربی، سالیوان، بلینکن، نولند، شومر، مک‌کانل، بلومنتال و امثال آن‌ها به ما خواهند گفت که ما باید بودجه جنگ شکست‌خورده، بی‌رحمانه و فریبنده اوکراین و کشتار و پاکسازی قومی در غزه را تامین کنیم. که مبادا آمریکا و اروپا و جهان آزاد و شاید خود منظومه شمسی تسلیم خرس روسی و ملاهای ایرانی و حزب کمونیست چین شوند. حامیان این فجایع سیاست خارجی  در این وحشت‌آفرینی، غیرمنطقی عمل نمی‌کنند. آن‌ها فریبکار و فوق‌العاده حریص هستند و بجای منافع مردم آمریکا به دنبال منافع عده محدودی هستند.

این وظیفه عاجل مردم آمریکا است که در این سیاست خارجی ناکارآمد، فاسد و فریبکارانه که دولت را در بدهی دفن می‌کند و در عین حال دنیا را به آرماگدون هسته‌ای نزدیکتر می‌کند بازنگرانی اساسی انجام دهند. این بازنگری باید در سال 2024 با رد هرگونه بودجه بیشتر برای جنگ فاجعه بار اوکراین و جنایات جنگی اسرائیل در غزه آغاز شود. مسیر سیاست خارجی ایالات متحده در جهت منافع عمومی در صلح و دیپلماسی است و نه در هزینه‌های نظامی.

ترجمه اختصاصی «صدای تولید» از یادداشت جفری ساکس در سایت کامن دریمز، مترجم برزین جعفرتاش

جفری دی. ساکس، استاد دانشگاه و مدیر مرکز توسعه پایدار در دانشگاه کلمبیا است، جایی که او مؤسسه زمین را از سال 2002 تا 2016 مدیریت کرد. او همچنین رئیس شبکه راه‌حل‌های توسعه پایدار سازمان ملل و عضو کمیسیون پهنای باند برای توسعه سازمان ملل است. او مشاور سه دبیر کل سازمان ملل بوده است و در حال حاضر به عنوان مدافع توسعه پایدار در زمان دبیرکل آنتونیو گوترش فعالیت می‌کند. ساکس نویسنده است و اخیراً کتاب «سیاست خارجی جدید: فراتر از استثناگرایی آمریکایی» (2020) را نوشته است. کتاب‌های دیگر او عبارتند از: «ساختن اقتصاد جدید آمریکا: هوشمند، عادلانه و پایدار» (2017) و «عصر توسعه پایدار» (2015) با بان کی مون.

لینک کوتاه : https://stolid.ir/?p=1943
  • نویسنده : جفری ساکس
  • ارسال توسط :
  • منبع : Common Dreams NewsCenter
  • بدون دیدگاه

برچسب ها

نوشته های مشابه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.