توسعه صنعتی دهه چهل هم در نهایت استعفای عالیخانی و وزارت هوشنگ انصاری، سفیر ایران در آمریکا و از مهرههای نزدیک به این کشور، به پایان میرسد. در این بخش از «صدای تاریخ» دکتر عالیخانی روایت جالبی از ضدیت آمریکا و بعدها شاه با خودش ارائه میدهد.
***
نه، روابط شاه بخصوص با آمریکا در حد اجازه نبود ولی مراعات میکرد که کارهایی که میکند زننده نباشد و آنها را ناراحت نکند. ولی برای خودش به این اندازه اختیار قائل بود که برنامههایش را انجام دهد. چیزی که هست مثلا اگر از آن کشورها کسی به دیدار ایشان میآمد حتما یک نسخهای از مذاکرات خودشان را برای انگلیس و آمریکا میفرستادند. که تازه این هم چیز تعجب آوری نیست.
برای اینکه میان تمام کشورهای متفق رسم است. آنچنان که بعد که روابط ما با هندوستان هم بهتر شد، حتی هندیها هم برای اعلیحضرت گزارشهایی درباره مذاکراتشان با شورویها میفرستادند. ولی به هر حال همه اینها باب طبع آمریکاییها نبود و آنها احساس میکردند که اگر این تحول صنعتی و اقتصادی ایران نبوده جایی برای این گسترش تازه وجود نداشته، و به این دلیل مسئول این نزدیکی به خیال آنها خطرناک را من میدانستد.
البته من هم کوچکترین اهمیتی نمیدادم و به همان رفتار خودم ادامه میدادم و غرور کامل نسبت به مملکت خودم داشتم و احساس میکردم که ما همپای هر کشور دیگری هستیم، دست کم از نظر سیاسی و روابطی که میبایست داشته باشیم و آزاد هستیم کاری که میخواهیم انجام دهیم. البته اعتقاد من بوده و هنوز هم هست که ما میبایست یک جامعهای را به وجود میآوردیم که شباهت به اروپای غربی پیدا میکرد. ولی معنی این حرف این نیست که ما نوکر اروپای غربی یا آمریکا باید بشویم، بلکه میخواستیم شبیه آنها شویم.
ولی پس از چند سال متوجه شدم که همه این جریانهای مخالف پس از موفقیت در قراردادهای ذوب آهن و گاز بوده و احساس کردم که همه اینها با اشاره اعلیحضرت انجام میپذیرفت.
اما فهماندن این مسئله به سفیر آمریکا که شاید هنوز خاطره چند سال پیش که در سفارت آمریکا و اصل چهار حکومت میکردند فراموش نشده بود و دیدن کسانی مانند من برای آنها تازگی داشت. به هرحال همانطور که اشاره کردم از آن به بعد اشارههایی در روزنامهها گاه به چشمم میخورد و بعد هم هربار که سفری به خارج از ایران میکردم و شماره این سفرها هم نسبتا زیاد بود. چون روابط اقتصادی ما با کشورهای دیگر گسترده شده بود، همیشه از این غیبت من یک استفادهای میشد و یک انتریگی عليه وزارت اقتصاد و من انجام میپذیرفت و من هم ناچار بودم روزهای اول پس از بازگشت خودم را برای خنثی کردن این توطئهها به کار ببرم.
مقاله مرتبط «کشف تخلف برادر شاه توسط عالیخانی» را مطالعه فرمایید.
ولی پس از چند سال متوجه شدم که همه این جریانهای مخالف پس از موفقیت در قراردادهای ذوب آهن و گاز بوده و احساس کردم که همه اینها با اشاره اعلیحضرت انجام میپذیرفت. بعد هم موردهای دیگرش را درباره مثلا جمشید آموزگار دیدم که وقتی وظایف نفتی خودش را به خوبی انجام داد از وزارت دارایی برکنار و مسئول وزارت کشور شد. یا حتی پس از آن شاه تصمیم گرفت که مذاکرات نفتی بین چندین مقام تقسیم شود، که حالا وارد جزئیاتش نمیشوم و اگر با یگانه مصاحبه کردید امیدوارم که این نکتهها را در مصاحبهشان گفته باشند.
خطرات دکتر علینقی عالیخانی در پروژه تاریخ شفاهی هاروارد؛ از صفحه 228 تا 230