ایوانز در اثر مهم خود با عنوان “اختیار درونیشده: دولتها و تحول صنعتی” (که در ایران با نام دولت و چپاول ترجمه شدهاست) به بررسی نقش دولت، کارآفرینان محلی و شرکتهای بینالمللی در ظهور صنعت رایانه در سه کشور برزیل، هند و کره میپردازد. سالها مطالعات تطبیقی ایوانز در خصوص موفقیت و شکست دولتها در فرآیند صنعتی شدن منجر به ارائه نظریه اختیار درونیشده گردید. اختیار درونیشده ترکیبی از انسجام سازمانی درونی دولت و رابطه نزدیک با جامعه است که همراه با شناخت محدودیتهای خود دولت و یک رابطه واقعگرایانه با اقتصاد جهانی موفقیت سیاستهای آن را تعیین میکند.
چالمرز جانسون که با مطالعه معجزه اقتصادی ژاپن سنگ بنای نظریه دولتهای توسعهگرا را گذاشته، نظر مشابهی در خصوص ویژگیهای نهادی یک سیاست صنعتی موفق دارد. بروکراسی اقتصادی ژاپن و به خصوص وزارت صنعت و تجارت بینالملل (MITI) به عنوان مهمترین نهاد دولتی موثر در اقتصاد، محور مطالعه جانسون قرار گرفت. در ژاپن، بروکراتهای دولتی به طور مداوم به هدایت و محدود کردن بخش خصوصی مشغول بودند. این بروکراتهای نخبه دولتی، از اعضای انتخابی دولت نبوده و به همین دلیل کمتر تحت نفوذ طبقه سرمایهدار یا طبقه کارگر در فرآیندهای سیاسی قرار میگرفتند. MITI از سال 1949 تا 2001 که در وزارت تازه تاسیس اقتصاد، تجارت و صنعت (METI) ادغام گردید به عنوان عامل اصلی اجرا و هماهنگی سیاستهای صنعتی ژاپن محسوب میگشت. بروکراتهای نخبه دستچین شدهای که صنایع هم از آنها حساب میبرده و هم میترسیدند، سکاندار ارتقای بهرهوری، صادرات، جذب فنآوری در صنعت ژاپن بودند. بدون شک بزرگترین اجتماع قدرت ذهنی ژاپن در این جزیره شایستگی گرد هم آمده بودند. ملّیگراهایی که به صنعتی کردن کشور متعهد بوده و به راحتی توسط گروههای ذینفع تسخیر نمیشدند.
مقاله مرتبط «هاجون چانگ از آخرین کتاب خود میگوید؛ چرا رستوران علم اقتصاد اين روزها فقط يک غذا دارد؟» را مطالعه فرمایید.
امسدن در اثر مهم خود، غول بعدی آسیا، کره جنوبی و صنعتی شدن با تاخیر فرآیند صنعتی شدن دیرهنگام کره جنوبی را بررسی کرد. در کره جنوبی هم توانایی دولت در اعمال معیارهای عملکردی سفت و سخت بر صنایع و شرکتهایی که حمایتهای دولتی شامل حالشان شده از اساسیترین دلایل موفقیت سیاست صنعتی در این کشور عنوان میگردد. در این کشور دولت در نقش یک کارآفرین، هدایتگر، تنظیمگر و تامینکننده مالی فعالیتهای اقتصادی مولّد ظاهر گردید. نهاد قدرتمند هیئت برنامهریزی اقتصاد (EPB) نه تنها نقش برنامهریزی بلکه وظیفه بودجهریزی را نیز بر عهده داشت. مالکیت و کنترل کامل بخش بانکی و همچنین استفاده از بنگاههای دولتی در صورت نیاز، از ویژگیهای دولت توسعهگرای کره بود. هیئت برنامهریزی اقتصادی در هماهنگی وزارت صنعت و تجارت (مسئول سیاستهای با جزئیات بخشی)، بانکها، و بنگاههای دولتی نقش اساسی داشتند. باز هم نقش ائتلاف سیاسی متعهد به توسعه صنعتی و بروکراتهای نخبه در نظریه امسدن پررنگ است.
رابرت وید یکی از صاحب نظران عرصه سیاست صنعتی، در کتاب حکمرانی بازار: نظریه اقتصادی و نقش دولت در صنعتی شدن شرق آسیا، تحلیلی دقیق و با جزئیات بالا از توسعه اقتصادی تایوان و شرایط سیاسی و اجتماعی این کشور ارائه میدهد. در این کشور هیئت توسعه صنعت (IDB) به عنوان سکاندار هماهنگکننده توسعه عمل میکرد. به گفته او فساد و ناکارآمدی بروکراسی تایوان در خلال دهه پنجاه و شصت، حتی با استانداردهای کشورهای در حال توسعه بالا بود و دولت این کشور مجبور به ایجاد “جزیرههای شایستگی” شد که هیئت توسعه صنعت از دل همین تلاشها بیرون آمد. این هیئت با کمتر از 150 کارمند که همگی از متخصصان صنایع بودند، در تیمهای بخشی (مانند تیم الکترونیک، پتروشیمی، فولاد و …) گرد هم آمده و چند روز در ماه وظیفه سر زدن به کارخانههای مربوط به حوزه خود را داشتند. آنها وظیفه انتقال دانش از مرکز و آنچه در دنیا در حال رخ دادن بود به کارخانه را داشتند و از طرف دیگر مشکلات کارخانه و موانع پیش روی آنها را به دولت مرکزی منتقل میکردند. این جریان دوطرفه اطلاعات بین بخش خصوصی و دولت و تلنگر مداوم برای ارتقای صنعت که تا چند دهه ادامه داشت کلید موفقیت سیاست صنعتی در این کشور به شمار میرود.
با وجود تفاوتهای قابل توجه حتی در بین کشورهایی که در تعریف محدود دولتهای توسعهگرا میگنجند، امّا میتوان با مرور اجمالی که در اینجا شد، شماری از ویژگیهای مشترک دولتهای توسعهگرا را برشمرد:
- تعهد ائتلاف حاکم، یا حداقل بخشی از قدرت سیاسی به صنعتی شدن کشور
- گردهم آمدن گروهی از بروکراتهای شایسته در یک یا چند دستگاه دولتی به منظور سکانداری اقتصاد و پیادهسازی سیاست صنعتی بدون توجه به ملاحضات و فشارهای سیاسی
- ایجاد رابطه ویژهای بین دولت و بخش خصوصی به منظور جریان اطلاعات بین بخش خصوصی و دولتی
- حمایتهای دولتی با قید و شرط قابل اجرا به فعّالین اقتصادی تعلق گرفته و در صورت عملکرد ضعیف بنگاه، حمایتها قطع میشد
- در تمام موارد، دولت در تامین مالی به طور مستقیم یا غیرمستقیم به بنگاههای اقتصادی کمک میکرد
- در آخر، با اینکه کشورهای آسیای شرقی راهبرد مشابه توسعه با هدایت دولت را برگزیده بودند، امّا هر کدام بنا به شرایط سیاسی و نهادی خودشان، ساختار سازمانی خاص خود را ایجاد کردند.
هرچند هیچ الگوی توسعهای قابل کپیبرداری کامل نیست، ولی مطالعه تجارت موفق توسعه میتواند راهنمای خوبی برای سیاستگذاران کشور باشد. به طور خاص، در هیچ تجربه توسعه صنعتی، بهبود فضای کسب و کار مانند مجوززدایی و مقرراتزدایی یا خصوصیسازی (از مهمترین سیاستهای به اصطلاح حمایت از تولید در ایران) محور الگوی توسعه نبود.
مهمترین منابع برای مطالعه الگوی توسعه کشورهای شرق آسیا
Johnson, C. (1982). MITI and the Japanese miracle: the growth of industrial policy, 1925-1975. Stanford university press.
Wade, R. (2018). Governing the market: Economic theory and the role of government in East Asian industrialization.
Amsden, A. H. (1989). Asia’s next giant: South Korea and late industrialization. Oxford University Press, USA.
Evans, P. B. (1995). Embedded autonomy: States and industrial transformation. Princeton University Press.