دکتر کیم پس از دریافت دکترا از دانشگاه یوتا و کار به عنوان محقق در IBM، عضو هیئت علمی دانشگاه کلمبیا شد و در سال 1963 به مقام استادی منصوب شد. ایشان در زمینه مهندسی برق یک شخصیت معتبر جهانی بود. پس از بازدید میدانی از کارخانهها و تأسیسات صنعتی به مدت چهار روز، دکتر کیم یک مطلب توجیهی را آماده کرد تا به رئیس جمهور پارک چونگ هی ارائه شود. یون چونگ وو، رئیس بخش ارتباطات در وزارت بازرگانی و صنعت، و لی تاگو، مدیر تعاونی صنایع الکترونیک کره، به او کمک کردند. بنابراین، توصیه سیاستی تهیهشده، ایدههای کارشناسان جامعه دانشگاهی و تجاری و همچنین دولت را در بر داشت. دکتر کیم در 16 سپتامبر 1967 یک جلسه توجیهی برای پرزیدنت پارک انجام داد.[1]
این توصیهنامه مشکلات و پتانسیلهای صنعت الکترونیک کره را از یک نگاه بینالملل تطبیقی بر اساس درک عمیق از فناوری و صنعت تحلیل کرد و سپس اقدامات مشخصی برای تقویت صنعت الکترونیک در کره ارائه کرد. دکتر کیم بر ارزش افزوده بالا و ویژگیهای کاربری صنعت الکترونیک تاکید کرد و بر نیاز به تحقیق و توسعه مستمر و درجه بالایی از مهارتهای مدیریتی برای گرد هم آوردن بخشهای تخصصی تاکید کرد. برای موفقیت یک شرکت در صنعت الکترونیک، علاوه بر قابلیت تحقیق و توسعه و بازاریابی، باید از قابلیت یکپارچهسازی سیستم برای تولید، تهیه، پردازش و مونتاژ تعداد زیادی از قطعات مطابق با استانداردهای بالای کیفی برخوردار باشد. در صنعت الکترونیک نسبت به صنایع کاربر معمولی مانند پوشاک و کفش قطعات بسیار بیشتری مورد نیاز است و سهم تحقیق و توسعه و بازاریابی در زنجیره ارزش کلی بالاست، به طوری که هماهنگی و نوآوری از اهمیت بالایی برخوردار است. بهطور دقیقتر، آنچه مورد نیاز بود صرفاً تغییر از پوشاک و کفش به صنعت الکترونیک نبود، بلکه توسعه قابلیتهای مناسب برای فعالیتهایی بود که نیاز به هماهنگی و نوآوری بیشتری دارند.[2]
در مورد سازگاری، دکتر کیم خاطرنشان کرد که کره دارای نیروی کار فراوان و کمهزینه، با مهارت خوب و توانایی عالی برای یادگیری و جذب دانش است. وی افزود: کره فرصت خوبی داشت زیرا تولید لوازم خانگی در کشورهای پیشرفته صنعتی نزولی است. اگرچه وضعیت تولید و بهرهبرداری از صنعت الکترونیک داخلی هنوز در مراحل اولیه بود، کره پتانسیل موفقیت در صنعت الکترونیک را داشت.[3] وی تاکید کرد: باید از تجهیزات و قطعات الکترونیکی به عنوان محصولات راهبردی صادراتی حمایت شود.
اولین مدل تلویزیون سامسونگ در سال 1370 رونمایی شد.
دکتر کیم سپس به 15 مسئلهای که صنعت الکترونیک با آن مواجه است اشاره کرد. او به مسائل شناختهشدهای مانند: (1) فقدان تحقیق و توسعه، (2) مقیاس کوچک اکثر شرکتهای فعال در الکترونیک، (3) ناکارآمدی توسعه صنعتی (4) کمبود جمعآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات فعالیتها در زمینه فناوری و بازارهای خارجی، (5) اندازه کوچک بازار داخلی برای حمایت از تقسیم کار، تخصص و بومیسازی ناکافی است، و (10) فقدان اقدامات لازم برای آموزش تکنسینها و کارگران ماهر. علاوه بر این مسائل کلی، او تعدادی از مسائل خاص را که باید برای ارتقای صنعت الکترونیک در کره مورد توجه قرار می گرفت، برجسته کرد.
دکتر کیم تاکید کرد که باید مبنای قانونی برای تقویت صنعت الکترونیک فراهم شود و قوانین و مقررات مربوط (قانون معاملات تجاری، قانون گمرک، قانون مالیات داخلی و غیره) باید اصلاح شوند (بخش 7). وی خاطرنشان کرد: ژاپن در سال 1957 پس از تصویب قانون اقدامات موقت برای ارتقای صنعت الکترونیک، ترویج صنعت الکترونیک را آغاز کرد. در واقع، تولید لوازم الکترونیکی ژاپن در سال 1957 به 500 میلیون دلار رسید که کمتر از آلمان غربی یا بریتانیا بود، اما در سال 1966 از 3250 میلیون دلار فراتر رفت و از این کشورهای اروپایی پیشی گرفت (Kim 1968: 15).[4]
دکتر کیم همچنین خاطرنشان کرد که هیچ سازمان تخصصی در صنعت الکترونیک کره وجود ندارد که سیاستهایی را به دولت توصیه کند و در مقام رهبری شرکتها نقش ایفا کند (بخش 8).[5] برای مثال، هیچ سازمانی مانند انجمن صنایع الکترونیک ژاپن یا انجمن صنایع الکترونیک (EIA) ایالات متحده وجود نداشت. دکتر کیم در این خصوص خاطرنشان کرد که فروش محصولات الکترونیکی و معاملات قطعات به دلیل عدم وجود سیستم دقیق بازرسی و اجرای کیفی و در نتیجه عدم اعتماد در بین شرکتها نمیتواند بدون مشکل پیش رود.
علاوه بر این، دکتر کیم ابراز تاسف کرد که هیچ شرکتی در کلاس چایبول در صنعت الکترونیک داخلی وجود ندارد که بتواند با شرکتهای خارجی تعامل کند (بخش 9). وی خاطرنشان کرد: قبل از ایجاد انگیزه برای سرمایهگذاری خارجی، باید چابل را برای ورود به صنعت الکترونیک تشویق کرد. در واقع، در اواسط دهه 1960، تنها Lak Hee (الجی فعلی)، سومین چایبول بزرگ بر اساس اندازه دارایی، وارد صنعت الکترونیک شده بود و Taihan رتبه چهارم، که در تجارت کابل موفق بود، در نظر داشت وارد شود. تجارت الکترونیک با این حال، سایر گروههای تجاری بزرگ مانند سامسونگ، سامهو، گاپونگ، سامیانگ، سانگ یانگ، هواشین، پانبون و دونگ یانگ برنامه جدی برای پیشرفت در صنعت الکترونیک نداشتند.
علاوه بر این، دکتر کیم ابراز تاسف کرد که پتانسیل با ارزش افزوده بالای صنعت الکترونیک در کره دست کم گرفته میشود و محصولات الکترونیکی به عنوان کالاهای لوکس در نظر گرفته میشوند که مالیات مصرف بیش از حد بر آنها تحمیل شده است(بخش 13). همانطور که در مورد تلویزیون سیاه و سفید گلداستار دیده میشود، تعرفههای بیش از حد و مالیات بر مصرف محصولات الکترونیکی عوامل کلیدی مانع از گسترش بازار داخلی در آن زمان بودند. بدون گسترش بازار داخلی، ترویج تقسیم کار، تخصص و داخلیسازی بر اساس صرفهجویی در مقیاس دشوار بود و همچنین محدودیتی برای تولید و صادرات محصولات با توان رقابتی جهانی وجود داشت. علاوه بر این، دکتر کیم به تعدادی دیگر از مشکلات تأثیرگذار بر صنعت الکترونیک اشاره کرد: فقدان سیستم منبع تغذیه پایدار (بخش 11)، عدم منطقیسازی فرآیندهای شرکت در برنامهریزی، مدیریت و سازمان (بخش 12) و فقدان همکاری صنعت-دانشگاه (بخش 14).
دکتر کیم سپس اهداف زیر را ارائه کرد که تا سال 1971 با تکمیل برنامه پنج ساله دوم توسعه اقتصادی انجام شود.
(1) تکمیل صنعتیسازی و سیستم تولید دستگاهها و قطعات الکترونیکی مربوط به مرحله اول توسعه صنعت الکترونیک (ساخت وسایل خانگی و وسایل الکترونیکی ارتباطی زمینی).
(2) تحقیق، توسعه و ساخت کامل دستگاههای نیمه هادی و مدارهای مجتمع، که عناصر کلیدی برای ورود به مرحله دوم توسعه صنعت الکترونیک (ساخت ماشین حسابهای الکترونیکی، استفاده از منطقیسازی سازمانی، و ساخت دستگاههای الکترونیکی برای ارتباطات فضایی) هستند.
(3) حمایت و ترویج فعال تولیدکنندگان داخلی (از جمله سرمایهگذاریهای مشترک) برای دستیابی به صادرات سالانه 100 میلیون دلاری (کل تولید 150 میلیون دلار پیشبینی شده بود) برای محصولات الکترونیکی (دستگاهها و قطعات الکترونیکی خانگی، به ویژه تراشههای نیمه هادی و مدارهای مجتمع).[6]
(4) اطمینان از قابلیت عرضه دستگاه های ارتباطی بی سیم در میان دستگاه های الکترونیکی دفاعی.
ادامه دارد.
پینوشت:
[1] برای دسترسی به متن کامل این توصیه سیاستی، کیم (1967) را ببینید.
[2] لدرمن و مالونی (2012) را برای بحث اخیر در مورد اهمیت فعالیت یا سیاستهای تقویت توانمندی، نه سیاستهای ترویج بخش، با تمرکز بر منحنی زنجیره ارزش، ببینید. آنها نشان میدهند که کشوری که قابلیتهای ارزش افزوده بالایی مانند تحقیق و توسعه و طراحی محصول در یک صنعت پیچیده توسعه داده است، انتقال به صنعت پیچیده دیگری که به چنین قابلیتهای ارزش افزوده بالایی نیاز دارد، نسبتاً آسان است. این منطق با نظریه فضای محصول مطابقت دارد.
[3] در آن زمان، سرمایهگذاران خارجی به طور فعال در صنعت الکترونیک تایوان و هنگکنگ مشغول بودند. به ویژه، بر اساس گزارش مشاورهای که توسط آرتور دی لیتل تهیه شده بود، تایوان صنعت الکترونیک را به عنوان یکی از صنایع آیندهدار خود تبلیغ میکرد (یون 2016).
[4] تعاونی صنایع الکترونیک کره با اشاره به مورد ژاپن، در اولین مجمع عمومی فوق العاده که در 30 می 1967 برگزار شد، تصویب قانون ارتقای صنعت الکترونیک را پیشنهاد کرده بود (تعاونی صنایع الکترونیک کره 1997: 43).
[5] در 5 دسامبر 1966، وزارت بازرگانی و صنعت در برنامه پنج ساله ارتقای صنعت الکترونیک، ضرورت ایجاد مرکز صنعت الکترونیک را ذکر کرده بود.
[6] توصیه دکتر کیم، هدف صادرات 100 میلیون دلاری را برای صنعت الکترونیک در سال 1971، در همان سطحی که در برنامه پنجساله ارتقای صنعت الکترونیک وجود داشت، تعیین کرد.